ای دوست دلت همیشه زندان من است

آتشکده عشق تو از آن من است

آن روز که لحظه وداع من و توست

آن شوم ترین لحظه پایان من است

دسته ها : شعر
پنج شنبه نوزدهم 10 1387

اگه دستم به جدایی برسه 

اونو از خاطره ها خط میزنم 

از دلِ سنگِ تموم آدم ها 

از شب و روز خدا خط میزنم 

اگه دستم برسه به آسمون 

با ستاره ها قیامت میکنم 

نمیذارم کسی عاشق نباشه 

ماه رو بین همه قسمت میکنم

 

دسته ها : شعر
شنبه جهاردهم 10 1387

عاقلان نقطه پرگار وجودندولی

عشق داند که درین دایره سرگردانند.

دسته ها : شعر
يکشنبه دهم 9 1387

پرده بگردان و بزن ساز نو

هان که رسید از فلک آواز نو

تازه و خندان نشود هوش و گوش

تا ز خرد در نرسد راز نو

دسته ها : شعر
دوشنبه بیست و هفتم 8 1387
X